درسادرسا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

درسا تمام دارایی من

بدون عنوان

دیروز یه اتفاق جالب افتاد که گفتنش خالی ازلطف نیست وشایدبرای کمترکسی اتفاق بیفته. برای تست سلامت جنین که رفته بودم نیازبه سونوی جدید داشت و اجبارا سونودادم اما درکمال تعجب دکتر گفت نی نیت دخمره. من که تاحالا فکرمی کردم یه پسمر توشیمکم دارم  بهم شک واردشد وتاهمین لحظه هنوزازشک درنیومدم.   برای منوباباش فرق نداره چی باشه هرچی باشه سالم وصالح باشه . امااین قضیه باعث شد دیگه به سونوگرافیها اعتمادنکنم . تازه هنوزبازشک دارم چی تو شیمکمه یه دخمر؟ یایه پسمر؟ شایدم هر دوش!!! کارخداست دیگه یهو دیدی شد. میترسم یک ماه دیگه برم سونو باز بگن پسره. به خاطرهمین میخوام فعلا چیزی واسش نخرم تابه دنیابیاد. وای راستی سوغاتیهای مامان بزرگش ر...
13 آبان 1389

بدون عنوان

امروز ۸آبانماه ۱۳۸۹   مشغول جمع کردن وسایل برای رفتن به منزل دیگه ای هستیم آخه ساخت خونه جدید چندماه فرصت لازم داره که قراره این چندماه خانواده ۲نفری ما که تازگیهاسه نفری شده بهمراه مامان بزرگینای نی نی وعمه سمیه اینا باهم زندگی کنیم. برای من فعلاهمه چیزدرحال تغییره. این یکی دو روز اخیر همش حس می کنم یه چیزی زیرشکمم نبض میزنه اما تامیام بهش دقیق بشم که چیه دیگه تکون نمی خوره. همه می گن اون نی نیه که تکون می خوره امانمیدونم چرا خودم شک دارم. شایدبخاطراینه که اینهمه تغییر رو توی این چندوقت باورنمی کنم. حس غریبی دارم . هنوزنه میشه گفت احساس مادربودن دارم نه میشه گفت ندارم . فقط یه احساس مسئولیت و دلسوزی خاصی نسبت به اون ...
8 آبان 1389

بدون عنوان

نی نی گل من الان توی هفته هجدهمه دفعه قبل که رفتم سونو خانوم دکترگفتش که شاید جنسیتش فعلنکی معلوم نباشه ولی من چون تحمل نداشتم سونودادم و مشخص شد که یه پسمر شومبوزکمبلی توشیمکم دراومده وخانوم دکترگفت که مشکلی ندارین . تازه صدای قلبش روهم برای اولین بارتوی همین تاریخ(۵مهر) بودکه شنیدم ازخوشحالی گریه ام گرفت     خونه که رفتم بابایی حمزه ازم پرسید"چی شد؟ گفتم "بابایی دوچرخه ام خراب شده بایدواسم درستش کنی.   وفهمیدش که پسمردار شده. ...
4 آبان 1389

بدون عنوان

    سلام سلام هزار تا سلام به نی نی کوچولوی عزیزم.   ویلاگ جدیدت مبارک باشه انشااله که هزار ساله شی عزیزم و من و بابات شاهد روز به روز بزرگ شدن وموفقیتت باشیم      ...
4 آبان 1389