درسادرسا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

درسا تمام دارایی من

بدون عنوان

سلام   مدت زیادی غایب بودم. وقت نکردم به وبلاگم سربزنم. خب بچه داری و مامان شدن وهزار دردسر دوست داشتنی دیگه دلیل این غیبت بود. الحمدلله درسا خانوم گلم روز۲۱ اسفند صحیح وسالم بدنیا اومدو ما رو از انتظار کشنده ای که داشتیم بیرون آورد. الان دقیقا۴۷ روزه است.یه دخترنازودوست داشتنی که حسابی سر هممون رو گرم کرده.  خداروشکربخاطر تمام نعمتهاش. نعمت داشتن فرزند رونچشیده بودیم که اونم الحمدلله خدا بهمون داد. توی پستهای دیگه سعی میکنم چندتا عکس ازش بذارم. فکرکنم بیدارشد...بایدبرم ... ...
6 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

سلام به نی نی ناز شمبوزکمبولی خودم   الهی قربونت برم که دیگه داره جات تنگ وتنگ ترمیشه وپیچ وتاب میخوری. آقادکتره گفته ۲۱ اسفند بدنیا میای. داریم برای دیدنت لحظه شماری میکنیم. زودتربیا که دلمون واست تنگه تنگه
10 اسفند 1389

بدون عنوان

این مطلب رومی نویسم برای خودم وتمام مادران شاغل :   زن‎های شاغل، دنیای پیچیده‎ای دارند که هیچ کس جز خودشان آن را نمی‎فهمد. مادرهای شاغل، دنیایشان از آن هم پیچیده‎تر است. باز اگر ماجرا فقط حقوق بود، می‎شد راحت‎تر هضمش کرد «دوستش ندارم، اما به پولش احتیاج دارم، مجبورم.» اما وقتی کارت را از صمیم قلب دوست داری و به بچه‎ات هم عشق می‎ورزی، ماجرا بدجوری به هم می‎پیچد. مادرهای شاغل هر روز دارند می‎جنگند. با رئیس‎شان برای کار کمتر، با بچه‎شان برای خداحافظی سوزناک، با کسی که از بچه نگهداری می‎کند برای این که طبق اصول‎شان با بچه حرف بزند، بازی کند، غذایش را بدهد، بخواباند و ...
21 دی 1389

بدون عنوان

سلام به روی ماهت که به ماه گفته بروکنار من اومدم!   امشب اولین برف زندگیت روبهت نشون دادم. اگه یادت باشه برات توضیح دادم که برف چیه و چه شکلیه چه وقتایی می باره و چقدرهمه ازدیدنش خوشحال میشن. انشااله وقتی بدنیا اومدی خودت می فهمی. بااینکه تقریبایکماه اززمستون گذشته امسال بارندگی زیادی نداشتیم بخاطرهمین برفی که الان بارید باوجوداینکه زودقطع شد اما دل هممون رو شاد کرد. قربون خدایی برم که همیشه نعمتهاش روبه ما ارزونی داشته ... ...
21 دی 1389

بدون عنوان

سلام به نی نی گل خودم  که منو باباش  برای دیدنش لحظه شماری میکنیم.   چندوقتیه که مطلب ننوشتم. یعنی وقت نکردم . ازآخرین باری که رفتم سونو چند روزی میگذره. ایندفعه دیگه دکتر با اطمینان گفت که نی نی ما دختره . ماکلی ذوق کردیم و با بابایی رفتیم کلی وسایل دخترونه براش خریدیم. عزیزدل مامانی"اینوگفتم که بدونی که اگه قسمتی ازوسایلت پسرونه است و قسمتیش دخترونه دلیلش جوابهای متفاوتیه که این سونو ها دست ما دادن.  ازوقتی فهمیدیم نی نی یه دخمر مامانیه به تکاپوافتادیم که هرچه زودتربراش یه اسم با مسما وخوشگل انتخاب کنیم اسمی که بعدها وقتی بزرگ شد بهش افتخارکنه. اما هنوز اسمی که هردومون باهم روش به ت...
1 دی 1389